یك روز آفتابی با آجرها ...

 

چند روز آجری  جانشین روزهای آفتابی  برای فرشته های زمين شد ؟

چند آرزو از آرزوهای اهل بهشت از بلندترین برج های تیره سقوط كرد ؟

چند هزار شاخه از سبزترین دنیا شكسته شدند و هرگز پرواز را تجربه نكردند ؟

سايه ی چند درخت  با رنگ خاك یكی شد ؟

چند كوچه از عطر درختان پر گل محروم شد ؟

چرا آجرها  فقط كمی مهربان تر نیستند و چرا مرگ این همه درخت ؟

خسته از تعداد پرسش ها ... همچنان آرام ، هر روز برگ سبزی به هر آجر هدیه می دهند .

 

به سبک صنوبر

 

روزی صدها صنوبر  هم صدا می شوند  و نفس های آب های جاری  گرمای خاك را به دست

باد خواهند داد و دیگر دوستان بهاری از صدای فصل های تاریك خسته نخواهند شد.  تصاویر

معطر به ذكر آب می شوند  و خنكای نور  از زبان گنجشك ها  هر روز شنیده خواهد شد .

 

به رنگ تفكر صنوبر  ایمان دارم  و اگر از ابتدای هر هفته  دور می شوم ،  در سكـوت  صدای

لـحظه هایی به رنگ صنوبر را  تا طلوع  می شنوم  و همچنان با صدای صنوبرها  عظمت باغ

را می بينم .  با ديدن فاصلـه ی نور  تا برگ هایش  پی به  ارتفاع آسمان می برم  و به سبك

صنوبر اندیشه را فقط  یك رنگ خواهم زد  تا شفاف بودن نور بر برگ ها  در نظرم محو نشود .

 

خواب کودکی

 

سلام . ديروز بین نقاشی های یكی از تقویم های یونیسف 1968 می گشتم ، به تصویری برخوردم

كه حال و هوای خيلی خوبی داشت .  اثری فوق العاده از  HOPE  MERYMAN 

دوست داشتم حتماً بشه  یكی از پست های سـرو نقره ای‌ .   من رو به آزادترین  روزهای ذهن برد  

و كوچك ترین عالم  و به داستان های شاملو .  به دنیای بی نظیری  كه انگار فقط برای بچه هاست .

یاد تصاویر كتاب  شازده كوچولو  افتادم   و شخصیتی آروم  كه از دنیای آدم بزرگ ها رفت  و جمله ای

از این كتاب كه  " آنچه اصل است از دیده پنهان است ."  پس شاید گروهی از فرشته ها هم هستند

كه به شكل گل هایی ،  موقتاً بر روی زمین ساكن شدند  و گرچه اين روزها از كودكی دورم  اما

من كودكی را در خواب دیدم .  دویدم ...  و  به سرعت  از عالم كوچك كودكی  گذشتم .  من گلی را

خواب دیدم  و انگار این روزها فقط  از كودكی و آرزوهای فراتر از تیتر و خواب های رنگی دور نیستم . 

 

مطابق قانون تراژدی ...

 

        چرا تولد هر برگ  دلیلی برای شاد زیستن نیست ؟

 

 

 

 

ای ستاره ها مگر شما هم آگهید

از دو  رویی و جفای ساكنان خاك

كه این چنین به قلب آسمان نهان شديد

ای ستاره ها ...

 

فروغ فرخزاد

تیر  ۱۳۳۴

 

سیب های شهرنشین